«هستی شناسی» در کانون پدیدارشناسی رومن اینگاردن

author

Abstract:

این مقاله به بررسی جایگاه هستی­شناسی در پدیدارشناسی رئالیستی رومن اینگاردن به ویژه در حوزة زیبایی­شناسی می­پردازد. رومن اینگاردن، پدیدارشناس لهستانی، از شاگردان معروف هوسرل بود که با رویکرد فلسفی استادش در دوره دوم فکری او یعنی ایده­آلیسم استعلایی­اش مخالفت کرد و معتقد بود که هوسرل در پژوهشهای منطقی رویکرد رئالیستی اتخاذ کرده است حال آنکه در ایده­ها به سمت ایده­آلیسم استعلایی گرایش می­یابد. محتوای کتاب در باب انگیزه هایی که هوسرل را به ایده آلیسم استعلایی سوق دادند دقیقاً همین مسأله است. اینگاردن پدیدارشناسی رئالیستی خود را در مقابل پدیدارشناسی ایده­آلیستی هوسرل مطرح کرد. مسأله رئالیسم/ ایده­آلیسم و توجه او به هستی­شناسی دغدغة مهم اینگاردن در تمامی نوشته­هایش است. به نظر او هستی­شناسی(در قالب هستی­شناسی صوری، مادی و وجودی یا اگزیستانسیال) با متافیزیک یکی نیست و تلقی او از وجود آثار هنری مثل اثر موسیقایی متفاوت است. اینگاردن وجود آثار هنری را از سنخ وجود قصدی(Intentional being) می­داند. به عبارت دیگر، بر این باور است که هستی و وجود این آثار نه عینی­اند نه کاملاً ذهنی بلکه وجود یا هستی کاملاً قصدی دارند و لذا از عینیت­های قصدی(Intentional Objectivities) برخوردارند. برای مثال، اثر موسیقیایی اثری است که وجود قصدی دارد نه وجود واقعی. آنچه را که در این مقاله به مثابة نتیجه محصل به آن دست یافتیم این است که هستی شناسی اینگاردن از سنخ هستی­شناسی سنتی نیست که از افلاطون تا هوسرل تداوم یافته و جان کلام وجود یا هستی مدنظر اینگاردن را باید در وجود قصدی یافت که مصادیق چنین وجودی را در آثار هنری تحلیل و بررسی کرده است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

نقد و بررسی رومن اینگاردن از پدیدارشناسی هوسرل

اینگاردن پدیدارشناس ­واقع­گرایی است که معتقد است هوسرل در کتاب پژوهش­های منطقی نوعی واقع­گرایی را پذیرفته که مبنای آن تمایز صریح واقعیت و آگاهی است. اعتقاد به این تمایز و دیدگاه واقع­گرایی با آغاز تفکر استعلایی هوسرل رها شده و جای خود را به­محوریت آگاهی و در نتیجه ایدئالیسم استعلایی می­دهد. اینگاردن با این چرخش ناگهانی مخالفت ورزیده و معتقد است که تفکر استعلایی به دلیل هدف و روش موردِ نظر خود خا...

full text

هستی‌شناسی موسیقی و اثر ادبی از دیدگاه رومن اینگاردن

رومن اینگاردن بنیان­گذار هستی‌شناسی هنر است. او با رویکردی پدیدارشناختی و تحت­تأثیر آموزه‌های فلسفی هوسرل کوشید نشان دهد که اثر هنری و ابژۀ زیباشناختی دو موجودیت متفاوتند. اثر هنری شی­ای مانند سایر اشیای واقعی است، درحالی‌که ابژۀ زیباشناختی ماهیتی قصدی دارد و با کنش‌های آگاهی و در ذهن مخاطب قوام می‌یابد. آثار موسیقی کلاسیک هستی‌شناسی یگانه‌ای دارند. از یک‌سو اثر موسیقایی همان پارتیتوری است که آ...

full text

پدیدارشناسی، نقد شکاکیت و ضرورت هستی شناسی وحدت‌گرا

هگل ناشناختنی ماندن شیء فی‌نفسه را در فلسفه کانت معادل با شکاکیت دانسته و علت آن را در روش نقادی جستجو می‌کند. چرا که از نظر او سنجش امکان معرفت پیش از مواجهه با متعلقات معرفت به معنای از پیش مفروض گرفتن سوبژکتیویسم است. در این مقاله نخست نشان داده می‌شود که هگل چگونه با نگارش پدیدارشناسی اولاً اصل پروژه نقادی را به رسمیت شناخته و ثانیاً بدیلی در برابر روش نقادی کانتی ارائه می‌دهد که گرفتار معضل ...

full text

پدیدارشناسی، نقد شکاکیت و ضرورت هستی شناسی وحدت گرا

هگل ناشناختنی ماندن شیء فی نفسه را در فلسفه کانت معادل با شکاکیت دانسته و علت آن را در روش نقادی جستجو می کند. چرا که از نظر او سنجش امکان معرفت پیش از مواجهه با متعلقات معرفت به معنای از پیش مفروض گرفتن سوبژکتیویسم است. در این مقاله نخست نشان داده می شود که هگل چگونه با نگارش پدیدارشناسی اولاً اصل پروژه نقادی را به رسمیت شناخته و ثانیاً بدیلی در برابر روش نقادی کانتی ارائه می دهد که گرفتار معضل ...

full text

مبانی پدیدارشناسی موسیقی (با تأکید بر آرای دوفرن و اینگاردن)

رویکرد پدیدارشناختی در فلسفه حول محور روشی می¬گردد که برای توصیف پدیدارها، در جهان تجربیات آدمی پیشنهاد می¬کند. روش پدیدارشناسی را برای واکاوی هنر موسیقی نیز، به عنوان یکی از اساسی ترین تجربیات حسی و هنری آدمیان، می¬توان به کار بست. در این رساله به دنبال همین کار رفته¬ایم. به این منظور پس از معرفی مولفه¬های اصل روش پدیدارشناسی تلاش شده است الگویی برای به انجام رساندن پدیدارشناسی موسیقی ارائه شو...

هستی شناسی مولانا

مولوی تمام اجزای آفرینش را نمودی از جلوه های بی همتای خداوند می یابد، که خداوند در آن بهاندازه و درخور استعداد خلایق، تظاهر به وجود نموده است. از این رو، در نظرگاه مولوی، هستیآیینه ای است که خداوند دائماً در آن جلوه گری می کند. مولوی تمامی اجزای هستی را مملو از معنامی یابد و معنا را به تعبیر استاد خویش شمس تبریزی همان خدا می داند. او آدمیان را در این عرصهفرا می خواند که با فراست ذهن و طهارت باطن...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 6  issue 12

pages  39- 55

publication date 2017-12-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023